استاد وحید تمنا

یادداشت های استاد وحید تمنا در کانال شخصی خود

استاد وحید تمنا برای دلنوشته ها، خاطرات و تمام آنچه که به ذهنش میرسد و می خواهد با دیگران به اشتراک بگذارد، یک کانال تلگرام دارد. با نام «یادداشت های وحید تمنا» .

لینک کانال را در ادامه همین نوشته قرار داده ایم. و چند متن کوتاه نیز از این کانال را هم بخوانید:

متن شماره یک

?یادداشت 49 سال 99?

“لعنت‌کده”

پدربزرگم معتقد بود که عموهایم که به دانشگاه رفتند از دین و ایمان بریدند.
و او دانشگاه را، شهر تهران را لعنت می‌کرد.

پدربزرگم سواد قرآنی داشت ولی هر سه فرزند پسرش، لیسانس بودند و دو دخترش تا ابتدایی و راهنمایی درس خوانده بودند.

بزرگترین پسرش که پاپای من باشد، دانشگاه رفت اما به دانشسرای آن دوران که معلم تربیت می‌کرد و در شهر تبریز ماند، و البته از دین و ایمان نبرید.

من هم تهران که میخواستم برای تحصیل بیایم پدربزرگ نگرانی‌اش را گفت. گفتم چشم حواسم را جمع می‌کنم اما من قبل رفتنم به تهران بارها ریخته بودم هر چه که محکم می‌نمود. و من به شدت ناایمان بودم و تشنه‌ی ایمان. یعنی دلم میخواست که خواسته باشم یقین را اما، در هر حالی که بودم سریع نقیض حرف‌ها یا حال‌های یقینی را می‌گفتم و شک تشریف میاورد.
نه با ایمان دینی که با عرفان نیز چنین بودم.
عرفان من سرسپردگی نداشت. عرفان با خضوع هست. من خاضع نبودم. سپرده نمیشدم در جایی تا روزی ببالم. (شمس تبریز را به خاطر همین ناخضوعی‌اش دوست دارم)

(ادامه دارد)
۱۹ مرداد

در کانال یادداشت های وحید تمنا اشعاری هم گاه سروده منتشر می شود.

متن شماره دو

?یادداشت 44 سال 99?

بلی تحریم هستیم، کرونا هم که هست، وضعیت اقتصادی هم خوب نیست.
اینها درست هستند. واقعی هستند.

اما
این طور هم می‌شود دید:
۱. این کشور، از آنِ تک تک ماست. و در هر شرایطی باید -بله باید- حواسمان باشد که به جای نق زدن در این شرایط با هر زور و ضربی رو به جلو برویم. این کشور از آن ماست.
۲. شرایط دشوار، روش‌های جدید زیستن طلب می‌کند. نمی‌شود با ویژگی‌های مختصاتی شرایط عادی، در مختصات جدید رفتار کرد.
روش‌های‌مان را باید عوض کنیم.
۳. خیال را دستکم نگیریم. در دوران فشار، قدرت تخیل‌مان را بیشتر کنیم. من باور دارم که شیوه‌ای از تفکر -بلی دقیقا تفکر- وجود دارد که نامش تفکر تخیلی است که روزهای پرفشار دوز این نوع تفکر را باید برد بالا.

۳۱ تیر

زندگینامه شخصی و فعالیت های استاد وحید تمنا را بیشتر بخوانید:

وحید تمنا
وحید تمنا

متن شماره سه

?یادداشت 38 سال 99?

من فرزند دوران روایت‌های بزرگ هستم.
فرزند دورانی که هر عمل معناداری برای این بود که می‌خواستیم جهان را دگرگون کنیم.

من خیلی هم فرزند آن دوران نیستم. فاصله‌ای دارم با آن دوران. توانستم در آستانه‌ی دوران بایستم و هی تردید و شک قورت بدهم.

“خودسازی انقلابی” برای این نبود که انسان خوبی بشویم برای این بود که آماده‌ی آن “نبرد بزرگ” بشویم که جهان را تغییر دهیم.

من از نزدیک شاهد چنین خودسازی‌هایی بودم اما خودم را “دچار” نگه داشتم دچار خود دوست داشتن‌ها، دچار لذت‌های کوچک و زیبای زندگی، دچار ساعت‌ها بطالت.

انقلاب میخواست جهان را فتح کند با حق. چه فرزندانی، چه رشید‌هایی رفتند. اعدام شدند. چه رقصان‌هایی داشتیم بالای دار. چه لزگی‌هایی رقصیدند با تیر ژ۳ها.

من اما ایستاده بودم آن کنار با برچسپ‌های دایمی ترسو بودن، روشنفکر بودن، کرم کتاب بودن. چشمانم پر از اشک می‌شد و می‌شود با یادهایشان. اما
اما من “ناتمامم”.

زندگی ناتمام را انتخاب کرده‌ام. حرفه‌ای ناتمام. سبک نوشتنی ناتمام.
من ناتمامم.
هیچ شعری از من تمام نخواهد شد. ناتمامم.
هیچ قصه‌ای از من تمام نخواهد شد. ناتمامم.

بی آنکه دانسته باشم، سال‌های دنیای پست مدرن را زیستم: “ناتمامیت”.

(همین که می‌خوانی نیز ناتمام است.)

۱۱ تیر

لینک عضویت مستقیم

لینک عضویت مستقیم در کانال (قبل از کلیک، فیلترشکن خود را فعال کنید) : استاد وحید تمنا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

به بالای صفحه بردن